,,,
1 ـگریه یتیم:عرش خداوند به جهت گریه و ناله یتیم که پدر و مادر و یا یکی از والدینش را از دست داده به لرزه میافتد، چنانکه حدیثی از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ وارد شده که آن حضرت فرمود : « ان الیتیم إذا بکی اهتز له العرش. وقتی یتیم گریه کند عرش خداوند به لرزه میافتد»(1) .
فاضل هندی نویسنده کتاب شریف کشف اللثام، حدیثی را در کتابش ذکر کرده که رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرموده است : «وقتی یتیم کتک بخورد به جهت گریه او عرش خداوند می لرزد»(2)
و همچنین امام صادق(ع) فرموده است: « إذا بکی الیتیم اهتز له العرش . وقتی یتیم گریه کند عرش خداوند از گریه او به لرزه میآید»(3).
2 ـطلاق:از جمله چیزهایی که سبب می شود تا عرش خداوند بلرزد، طلاق است. زن و شوهری که با عقد نکاح و پیوند زناشویی، با یکدیگر وصلت کرده و کانون خانواده را تشکیل دادهاند, اگر با طلاق بنیاد خانواده را فرو بریزند, عرش خداوند به لرزه میافتد. امام صادق (ع) فرموده در میان چیزهایی که خداوند برای بندگانش حلال کرده چیزی به اندازه طلاق مورد خشم و غضب خداوند نمی باشد(4).
ثعلبی در تفسیرش نقل کرده که حضرت علی ـ علیه السلام ـ از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ روایت کرده که آن حضرت فرمود: تزوجوا ولا تطلقوا فإن الطلاق یهتز منه العرش. ازدواج بکنید، ولی طلاق ندهید, زیرا عرش خداوند را به لرزه میآورد»(5). و طبرسی در مکارم الاخلاق نیز حدیثی به همین مضمون را نقل کرده است.(6)
3 ـمدح فاجر: اگر کسی شخص فاجر را که کارهای فسق و فجور انجام میدهد, مدح و ستایش کند, باعث خشم و غضب خدا میگردد و عرش او را به لرزه میآید، چنانکه رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود : إذا مدح الفاجر اهتز العرش وغضب الرب. وقتی که فاجر مدح و ستایش بشود. عرش به لرزه میآید و خداوند غضب میکند»(7). مرحوم علامه مجلسی نیز در بحار الانوار، این حدیث را از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ نقل کرده که مدح فاجر عرش خداوند را به لرزه میآورد و خداوند خشم و غضب میکند.(8)
4 ـخواندن خداوند به اسامی مقدسش:خواندن خداوند سبحان به اسامی و نامهای مقدس او نیز، موجب لرزة عرش خداوند میشود, و این لرزش تفاوت دارد با لرزه عرش خداوند که به سبب اذیت و آزار یتیم و گریه, و یا وقوع طلاق و مدح فاجر به لرزش می آمد, در موارد یاد شده، عرش خداوند به جهت مبغوضیت عمل که موجب خشم خداوند می شد به لرزه می آمد, زیرا که آزار رساندن به یتیم و ناراحت کردن و گریه او و یا وقوع طلاق وجدایی بین زن و شوهر و از هم پاشیدن نظام مقدس خانواده و یا ستایش و مدح فاجر, به دلیل زشتی ماهیت عمل و قبحیت او موجب خشم خداوند می شود و از این باب عرش الهی به لرزه می آید. ولی اگر کسی خداوند را به نامهای مقدس او بخواند و به وسیله اسامی او از او چیزی را طلب و مسألت نماید, عرش خداوند به جهت تعظیم اسمای الهی به لرزه می آید. به این معنی که اسامی ذات مقدس الهی چنان عظمت و قداست دارد, که از ذکر آنها عرش الهی به جهت احترام و عظمت او به لرزه میافتد! چنانکه از امام صادق ـ علیه السلام ـ در دعای طواف وارد شده است: «اللهم ! إنی أسألک باسمک الذی إذا ذکر اهتز له عرشک, خدایا! من تو را به نامت میخوانم که وقتی ذکر شود عرشت به جهت او به لرزه میافتد»(9) و این دعا را شیخ صدوق در مقنع و شیخ طوسی در مصباح المتهجد ذکر نموده اند(10).
در بحار، دعای مفصل و طولانی از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ نقل شده که در آن دعا آمده است : « اللهم إنی أدعوک باسمک الواحد الاعز ، وأدعوک اللهم باسمک الصمد ، وأدعوک اللهم باسمک العظیم الوتر ، وأدعوک اللهم باسمک الکبیر المتعال.. و رسول خدا (ص) به فرزندان عبدالمطلب فرمود : یا بنی عبد المطلب سلوا ربکم بهؤلاء الکلمات ، فوالذی نفسی بیده ما دعا بهن عبد بإخلاص دینه إلا اهتز له العرش, أی فرزندان عبدالمطلب پروردگار تان را به وسیلة این کلمات مقدس بخوانید. قسم به خدایی که جان من به دست او است هیچ بندهای از روی اخلاص دینش به وسیله این کلمات خداوند را نخواند جز اینکه عرش به جهت او به لرزه افتاد»(11).
5ـگفتن این که خداوند میداند آنچه را که او نمیداند: از امام صادق ـ علیه السلام ـ روایت شده که آن حضرت فرمود : « من قال : الله یعلم ما لم یعلم اهتز لذلک عرشه إعظاما له, کسی که بگوید خداوند میداند آنچه را که او نمیداند, به خاطر این, عرش خداوند به جهت تعظیم او به لرزه میافتد»(12) و مرحوم حر عاملی صاحب وسائل الشیعه نیز این حدیث را چنین نقل کرده است «عن وهب بن عبد ربه قال : سمعت أبا عبد الله ـ علیه السلام ـ یقول : من قال : یعلم الله ، لما لا یعلم الله اهتز العرش اعظاما لله عزوجل»(13)
پاورقی:
1. صدوق، ثواب الأعمال، ص 200 .
2. الفاضل الهندی, کشف اللثام، چاپ قدیم, ج 2, ص 532.
3. صدوق, من لایحضره الفقیه, وسائل الشیعه، چاپ آل البیت, ج1, ص188، حر عاملی, وسائل الشیعه، ج 21, ص446. ر.ک: صدوق, المقنع, ص72.
4. حر عاملی, وسائل الشیعه, چاپ آل البیت, ج 22, ص 8 .
5. عوالی اللئالی, ابن ابی جمهور احسائی, چاپ سید الشهداء, چاپ اول، ج 2, ص139.
6. طبرسی, مکارم الاخلاق, منشورات شریف مرتضی, چاپ ششم، ص 197.
7. ابن شعبه الحرانی , تحف العقول, چاپ دوم, مؤسسه نشر اسلامی، ص 46.
8. مجلسی, بحار الأنوار, ج 74, ص150.
9. کلینی, محمد بن یعقوب، الکافی, ج 4, ص 406.
10. صدوق, المقنع, مؤسسه امام هادی، ص 256, الطوسی, مصباح المتهجد, چاپ اول, بیروت، مؤسسه فقه شیعه, ص 482.
11. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 14، ص 338 .
12. کلینی, الکافی, ج 7, ص 437.
13. حر عاملی, وسائل الشیعه، چاپ آل البیت, ج 23, ص210.
سلمان فارسى گوید: امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: علم منایا (تاریخ و کیفیت نابودى افراد) و علم بلایا (بلاهائى که بر افراد یا جوامع نازل مى شود) و علم وصایا (سفارشهاى پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله ) و علم انساب (پدر و مادر و اجداد هر کسى ) و همچنین فصل الخطاب (داوریها یا حقایق ) و میلاد اسلام و کفر (تاریخ مسلمان و کفار) نزد من است .
منم آن صاحب میسم (میسم وسیله اى است آهنى که حیوان را با آن علامت مى گذارند و گویا منظور حضرت این است که ولایت حضرت ، علامت ایمان و انکار آن علامت کفر است ، و شاید هم این معنى در آخرت به صورت محسوس در چهره افراد ظاهر گردد)
منم آن فاروق اکبر (جداکننده بزرگ حق از باطل ) و دولت دولتها، از من بپرسید از تمامى حوادثى که تا روز قیامت به وقوع خواهد پیوست و از هر آنچه قبل از من انجام گرفته و از آنچه اکنون در زمان من واقع مى گردد تا آنگاه که خداوند عبادت مى شود.( بحار الانوار، ج 40، ص 153)
و چون از حضرتش در مورد علم پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله سؤ ال شد فرمود: پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به تمامى آنچه پیامبران مى دانستند و به هر آنچه بوده و هست را تا قیامت عالم بود، سپس فرمود: سوگند به آنکه جانم به دست اوست من مى دانم علم پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله را و آنچه بوده و آنچه هست میان من تا قیامت .(بصائر الدرجات ، ص 127.)
سلام
با تشکر از حجت الاسلام منظوری بابت خرید دامنه ir به اطلاع عزیزان میرساند با آدرس جدید وبلاگ که به شرح ذیل میباشد نیز به سایت روستا دسترسی خواهید داشت
از جمله اشکالاتی که به شیعیان گرفته شده و وهابیون آن را مستمسکی برای توهمات خود قرار داده اند استفاده شیعه از مهر برای اقامه نماز است.
اما براستی چرا شیعیان برای نماز از مهر استفاده می کنند؟
قبل از پرداختن به جواب لازم به ذکر است که سجده کردن بر خاک و گیاه و امثال آنها به معنای پرستش آنها نیست بلکه سجود و پرستش برای خدا به وسیلة خضوع تا حد افتادن بر خاک بر این امور انجام می شود.
همانگونه که اصل یک عبادت باید از جانب شرع مقدس بیان شود شرایط، اجزاء و کیفیت آنها نیز باید از طرف شارع به وسیلة پیامبر گرامی اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ بیان شده باشد و خود حضرت فرمود: «همانگونه که من نماز می خوانم شما هم مانند من نماز بخوانید».(1)
اینک به فرازهایی از احادیث اسلامی که بیانگر سیره و سنت پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ است می پردازیم که همگی حاکی از آن است که پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ ، بر خاک و بر روئیدنی های مانند حصیر سجده می نموده است و از سجده بر لباس و پارچه و امثال آن نهی نموده است، درست به همان شیوه ای که شیعه بدان معتقد است.
الف) گروهی از محدثان اسلامی در کتب صحاح و مسانید خود این سخن پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ را بازگو کرده اند که آن حضرت زمین را به عنوان سجده گاه خود معرفی نموده است، آنجا که می فرماید: «و جعلت لی الارض مسجداً و طهوراً(2)» از کلمة جعل که در اینجا به معنای تشریع و قانونگذاری است به خوبی روشن می شود که این مسأله یک حکم الهی برای پیروان آیین اسلام بوده است و بدین سان زمین که شامل خاک و سنگ و دیگر اجزای تشکیل دهندة سطح آن می باشد، از طرف شارع مقدس سجده گاه قرار داده شده است و لازمة آن این است که بر چیزهایی که از اجزاء زمین شمرده نمی شود، سجده جایز نیست.
ب) رفتار پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ در این مورد گواه روشن دیگری است. وائل بن حجر می گوید: من پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ را دیدم هنگامی که سجده می کرد، پیشانی و بینی خود را بر زمین می نهاد.(3)
انس بن مالک و ابن عباس و برخی دیگر مانند عایشه و ام سلمه، گروه بسیاری از محدثان روایت کرده اند که: «پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ بر حُمزه که نوعی حصیر بود و از لیف خرما ساخته می شد سجده می نمود.»(4)
ابوسعید خُدری از اصحاب رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ می گوید: بر پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ وارد شدم و دیدم که حضرت بر حصیری نماز می خواند.(5)
براء بن عازب نقل می کند که ما پشت سر رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ نماز می گذاردیم، پس آنگاه که حضرت سرش را از رکوع بر می داشت احدی را ندیدم که خم شود تا این که رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ پیشانیش را بر زمین می نهاد، سپس آنان که پشت سر او بودند به سجده می افتادند.(6)
ابوسعید خدری در حدیث دیگری چنین می گوید: هر گاه رسول خدا با مردم نماز می خواند آثار خاک و غبار زمین بر پیشانی و بینی حضرت آشکارا دیده می شد.(7)
ج) دسته ای از روایات بر این نکته دلالت دارند که پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ مسلمانان را به پیشانی نهادن بر خاک به هنگام سجده فرمان می دادند، چنانکه ام سلمه همسر آن حضرت روایت می کند که پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: رخسار خود را برای خدا به خاک بگذار.(8)
د) در دسته ای از روایات از سجده بر لباس و پارچه نهی شده است. در روایتی وارد شده که رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ مردی را در کنار خود دید که عمامة او پیشانیش را پوشانده بود، آن حضرت شخصاً اقدام نمود و عمامه را از پیشانی او بالا زد.(9)
یا در روایت دیگری چنین آمده است که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ مردی را دید که بر اطراف و کناره های عمامة خود سجده می کند حضرت با دست مبارک به او اشاره کرد که عمامه ات را بالا ببر و پیشانی را بر زمین بگذار.(10)
بدیهی است که اگر سجده بر پارچه و فرش و مانند اینها جایز بود لزومی نداشت رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ شخصاً اقدام کند یا با اشاره به نماز گزار بفهماند که پیشانی را بر زمین بگذارد. پس در واقع این دستور و رفتار پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ برای آن بود که به همه بفهماند که در موقع سجده باید پیشانی بر زمین قرار بگیرد نه بر مثل پارچه و فرش و امثال اینها.
لذا خود صحابه هم این موضوع را می دانستند و درموقع سجده بر زمین یا اجزاء و مصادیق آن که خوراکی و پوشاکی هم نبودند سجده می نمودند. جابر بن عبدالله انصاری می گوید: با پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ نماز ظهر میخواندیم، مشتی سنگریزه برگرفتم و در دست نگه داشتم تا خنک شود و به هنگام سجده بر آنها پیشانی گذاردم و این به خاطر شدت گرما بود.(11) بعد راوی می افزاید: اگر سجده بر لباسی که بر تن داشت جایز بود از برداشتن سنگریزه ها و نگهداری آن آسان تر بود.
ابوامیه نقل می کند که به من خبر رسیده است که ابوبکر صدیق بر زمین سجده می نمود یا نماز می خواند در حالیکه پیشانی اش را به سوی زمین می کشید تا روی زمین سجده کند.(12) و عمر بن خطاب دستور داد تا کف مسجد النبی ـ صلی الله علیه و آله ـ را با ریگ فرش کنند تا نمازگزاران بر آن سجده کنند.(13) حتی نقل شده است که بعضی تابعین به تبعیت از اصحاب پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ در موقع مسافرت ها با خود گل خشکیده ای حمل می کردند تا در موقع نماز بر آن سجده کنند. ابن سعد متوفای 209 در کتاب خود می نویسد: مسروق بن اجدع به هنگام مسافرت خشتی را با خود بر می داشت تا در کشتی بر آن سجده کند.(14)
از مجموع دلایل یاد شده به روشنی معلوم می گردد که نه تنها روایات اهل بیت ـ علیهم السلام ـ بر تعیین سجده نمودن بر زمین و آنچه از زمین می روید، در صورتی که خوردنی و پوشیدنی نباشد دلالت دارد بلکه اصل اولی در روایات اهل سنت که برگرفته از سنت و سیره رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ و صحابة آن حضرت است اتصال پیشانی بر زمین و چیزهایی است که از آن می روید و اگر هم در روایاتی سجده بر غیر آنها جایز شمرده شده است، در شرائط اضطراری و در حال عذر گرما یا سرما و امثال آنها بوده است.
پی نوشت ها:
1. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، الوفا، ج79، ص335.
2. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، کتاب الصلاه، نشر داراحیاء العربی، حدیث428.
3. جصاص حنفی، احکام القرآن، بیروت، ج 3، ص 209، باب السجود علی الوجه.
4. بیهقی، السنن الکبری، کتاب الصلاة، باب الصلاة علی الحمزة، ج2، ص421.
5. همان،
6. همان.
7. ابی داود، سنن، حدیث 894، به نقل کتاب مهر نماز، تالیف عطائی اصفهانی، نشر حضرت عباس ـ علیه السلام ـ ، ص 27.
8. متقی هندی، کنز العمال، نشر حلب، کتاب الصلاة، السجود و ما یتعلق به، ج 7، حدیث 19809.
9. سنن بیهقی، ج 2، ص 105، باب الکشف عن الجبهة فی السجود.
10. همان.
11. همان، ج 1، ص 439، کتاب الصلاه.
12. کنز العمال، ج 8، ص 131.
13. ابن سعد، الطبقات، ج 3، ص 284.
14. طبقات ابن سعد، طبعه بیروت در احوال مسروق بن اجدع، ج6، ص79.