روستای کمال آباد نایین

اخبار و رویدادها و سوابق روستای کمال آباد نایین

روستای کمال آباد نایین

اخبار و رویدادها و سوابق روستای کمال آباد نایین

با سلام خدمت همه هم ولایتیها و کمال آبادیهای عزیز
هدف از تشکیل این وبلاگ اطلاع رسانی و یاد از گذشته ها و اطلاع از رسوم و آیینها میباشد

امیدوارم بتوانم به نحو احسن خدمت شما عزیزان اطلاع رسانی کنم لذا جهت انجام بهتر این کار احتیاج به کمک همه شما عزیزان دارم که امیدوارم مرا یاری کنید
با تشکر سید حسن مرتضوی

hasan_mortazavi52@yahoo.com

موبایل : 09132231816

۲ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۴ ثبت شده است

 

 

به سلامتی اون پدری که هنگام تراشیدن موی کودک مبتلا به سرطانیش گریه‌ی‌ فرزندش رو دید، ماشین رو داد به دستش در حالی که چشمانش پر از گریه بود گفت: حالا تو موهای منو بتراش!

به سلامتی پدری که نمی‌توانم را در چشمانش زیاد دیدم ولی از زبانش هرگز نشنیدم …!

به سلامتی پدری که طعم پدر داشتن رو نچشید، اما واسه خیلی ها پدری کرد.

به سلامتی پدری که لباس خاکی و کثیف میپوشه میره کارگری برای سیر کردن شکم بچّه‌اش، اما بچّه‌اش خجالت می‌کشه به دوستاش بگه این پدرمه !

به سلامتی اون پدری که شادی شو با زن و بچش تقسیم می‌کنه اما غصه شو با سیگار و دود سیگارش …

به سلامتی پدری که کفِ تموم شهرو جارو میزنه که زن و بچش کف خونه کسی رو جارو نزنن …

همیشه مادر را به مداد تشبیه می‌کردم، که با هربار تراشیده شدن، کوچک و کوچکتر می‌شود.

ولی پدر …

یک خودکار شکیل و زیباست که در ظاهر ابهتش را همیشه حفظ می‌کند؛ خم به ابرو نمی‌آورد و خیلی سخت تر از این حرف‌هاست.

فقط هیچ کس نمی‌بیند و نمی‌داند که چقدر دیگر می‌تواند بنویسد …

پدرم هر وقت می‌گفت: درست می‌شود، تمام نگرانی‌هایم به یک باره رنگ می‌باخت …!

وقتی پشت سر پدرت از پله‌ها می‌آیی پایین و می‌بینی چقدر آهسته می‌ره، می‌فهمی پیر شده !

وقتی داره صورتش رو اصلاح میکنه و دستش می‌لرزه، می‌فهمی پیر شده !

وقتی بعد غذا یه مشت دارو می‌خوره، می‌فهمی چقدر درد داره اما هیچ چی نمی‌گه …

و وقتی می‌فهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصه های تواند، دلت می‌خواد بمیری!

پدرم، تنها کسی بود که باعث می‌شد بدون شک بفهمم فرشته‌ها هم می‌تونند مرد باشند!

به سلامتی هرچی پدره

به سلامتی هرچی پدره

و به یاد همه پدر و مادرهایی که سر به نقاب خاک کشیده اند و منتظر فاتحه ای از سوی ما

 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۴:۵۰
سید حسن مرتضوی

برخیز که قدسیان جوابت بدهند

وز کوثر معرفت شرابت بدهند

چون ماه رجب باشدو اعیاد علی

کعبه مانند صدف در دل خود گوهر داشت

گوهری زینت هستی چونان حیدر داشت

یک پیاله ز می اش مست کند عــــالم را

آنکــه اندر قدحش باده ای از کوثر داشت

 

در کنارم روز  و شب بیتاب بود            غافل از او چشم من در خواب بود

 

تا شدم بیدار و مشتاق پدر              او به خواب و چهره اش در قاب بود

 

به یاد پدرم و همه پدران به یاد ماندنی که در بینمون نیستند

 

روز مرد به همه مردان سرزمینم مبارک

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۴:۲۵
سید حسن مرتضوی